روزگار

روزگار

روزگاری پیرمردی بود که از خرپف زنش هر روز به او شکایت میکرد پیرزن باور نمیکرد و میگفت بهونته. تا اینکه شبی پیرمرد خرپف زنش رو ضبط کرد و صبح منتظر ماندکه مدرک نشون بده اما زنش هیچ وقت بیدار نشد. اون صدای ضبط شده لالایی شب های پیرمردشد



نظرات شما عزیزان:

مجید اصغرزاده
ساعت20:35---17 مهر 1393
مرسی که لینکم کردی لینکت کردم

دریا
ساعت14:15---12 مهر 1393
شانس آوردیم سیگار اختراع شد،
وگرنه نمی دونستم بعضیا میخواستن با چی ثابت کنن بزرگ شدن !


aboalfazl
ساعت12:56---12 مهر 1393
خوبه

سپیدگل
ساعت11:04---2 مهر 1393

آمدی آندم به دیدارم که دیگر دیر بود

گفتی از ماندن ولی رفتن مرا تقدیر بود

تو می آیی به بالینم ولی آندم که در خاکم

صدایم میکنی اما در آغوش کفن خوابم


asma
ساعت11:02---2 مهر 1393
یه زمانی اونقد زانو زدمو نیگا کردم.....

هیچ اتفاقی نیفتاد.....

فقط حسرت همین وقتا

رو خوردم که چرا به جاش کاری دیگه

نکردم....

دیگه نمیزارم اینطوری بشه....


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, ] [ 21:0 ] [ °*°∘ѕαdeɢн∘°*° ] [ ]